:-)
هفته پیش یکشنبه شب عمه جونت اینا رسیدن خونمون...دوشنبه صبح حول و حوش 10 راه افتادیم به سمت ماسال...عصر 3 رسیدیم ییلاقات...تمام مسیر برفی بود....اونروز هوا گرمتر بود...کلی لذتبخش بود آفتابش...دو روز و دوشب موندگار شدیم.....از هر فرصتی واسه بیرون رفتن و عکاسی و برف بازی استفاده میکردیم... توی سوییت هم بساط شیر قهوه ی داغ راه مینداختم و همگی گرم میشدیم... خیلی دلچسب بود ظهر چهارشنبه برگشتیم خونه.....دم غروب رسیدیم.....صبح پنجشنبه کلاس داشتی....با موفقیت پشت سرگذاشتی...واقعا هر بار که دکتر ازت راضیه یه موفقیت واست محسوب میشه.....چون هر آن ممکنه بخاطر کم کاری اون هفته، دیپورت شی.... بعد از کلاس فوری ناهار بارگذاشتم همگی رفتیم میلاد نور... عمه...
نویسنده :
آزاده
16:36